آموزش قرائت

تفسیر قرآن

ترجمه قرآن

متن قرآن

ندای قرآن

سرنوشت پیروان ادیان غیر اسلامی 

آیه ۸۵ سوره آل عمران و سرنوشت پیروان ادیان غیر اسلامی 

ساسی ترین معیار تفاوت انسان با سایر حیوانات عقل او می باشد كه به وسیله آن حقایق را از غیر آن درك می كند. روی این جهت در علم كلام اسلامی ثابت شده كه مدركات كلی انسان به معقولات نظری و عملی تقسیم می شود. به این معنی كه نوع انسان از عقل نظری و عملی برخوردار است تا با كمك عقل نظری قضایا و آموزه های علمی و اعتقادی را مورد سنجش قرار داده و حق را از باطل تشخیص دهد و در نتیجه آن چه را كه باطل است از حوزه اعتقادی خود طرد نماید. معیار اصلی در عقل نظری استحاله اجتماع و ارتفاع نقیضین است كه هر گزاره و آموزه ای اگر منتهی به این دو قضیه بشود از نظر عقل باطل خواهد بود. و نیز به وسیله عقل عملی كه ملاك آن حسن و قبح عقلی است، بایدها و نبایدهای عملی را تشخیص داده و بر طبق آن باید عمل نماید.

تشخیص حق بودن و بطلان ادیان و آیین‌های رائج در دنیا نمی تواند از حوزه معیارهای عقل نظری خارج باشد و این وظیفه انسان است كه در این جهت عقل خود را به كار انداخته تا با تفكر دقیق حق را از باطل تشخیص داده و مایه نجات خود و دیگران گردد.

قرآن كریم كتاب دینی مسلمانان بر مساله تعقل و تفكر تأكید به سزایی دارد و در آیات متعددی انسان را به سوی این امر دعوت نموده است، از جمله این آیه است كه می فرماید: «در آفرینش آسمان ها و زمین آمد و شد شب و روز و كشتی‌هایی كه در دریا به سود مردم در حركتند و آبی كه خداوند از آسمان نازل كرد و با آن زمین را پس از مرگ زنده نموده و انواع جنبندگان را در آن گسترده و همچنین در تغییر مسیر بادها و ابرهایی كه در میان زمین و آسمان معلقند، نشانه هایی است برای مردمی كه عقل دارند و می اندیشند».(۱)

در این مجال می‌توانیم بگوییم كه از نظر عقل ادیانی كه ساخته دست و تفكرات بشر است، هیچ گونه صلاحیت هدایت گری و نجات بخشی انسان را ندارد، زیرا اولاً شخصی كه آیینی را اختراع نموده خودش مانند سایر انسان ها، انسان است و از هیچ نوع علم و قدرت فوق بشری برخوردار نمی باشد.

ثانیاً انسان قدرت و صلاحیت ساختن دین را برای بشر ندارد زیرا او نه به حقیقت انسان آگاهی دارد و نه از مقتضیات فطری و احتیاجات درونی و معنوی انسان چیزی می داند.

ثالثاً به حكم عقل عملی، معقول نیست انسان از دینی پیروی كند كه انسان دیگری آن را ساخته و پرداخته باشد. زیرا پیروی از این گونه آیین در حقیقت پیروی از مؤسس آن است كه در واقع از مصادیق عبادت و پرستش او به شمار می آید و این ظلم آشكار است كه انسانی، انسان دیگر را بپرستد، قرآن كریم در این زمینه خطاب به اهل كتاب می گوید: «بگو: ای اهل كتاب بیایید به سوی سخنی كه میان ما و شما یكسان است كه جز خداوند یگانه را نپرستیم و چیزی را همتای او قرار ندهیم و بعضی از ما بعضی دیگر را ـ غیر از خدای یگانه ـ به خدایی نپذیرد»(۲).

پس با توجه به این مطالب، ادیان غیر آسمانی باطل اند و هیچ كدام قابلیت هدایت گری و نجات بخشی را نداشته و پیروی از این گونه ادیان بر طبق معیارهای عقل و نیز به دلیل آیه وَ مَن یبْتَغِ غَیرْ الْاسْلَمِ دِینًا فَلَن یقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فی الاَخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِین(۳). «و هر كس كه دینی جز اسلام اختیار كند از او پذیرفته نخواهد شد و در آخرت از زیاندیدگان خواهد بود» جز زیان و خسران چیزی را در بر ندارد و قطعا پیروان آنان در صورتی كه قاصر نباشند از زیان كارانند.

اما ادیان ابراهیمی و آسمانی كه عبارتنداز دین اسلام، مسیحیت، یهودیت همه آنها یك دین با شرایع مختلف می باشند. لذا بر طبق صریح آیه قرآن كه می فرماید: «دین در نزد خدا اسلام است...»(۴) و نیز همین آیه سوره آل عمران می فرماید: «هر كس جر اسلام، آیینی برای خود انتخاب كند از او پذیرفته نخواهد شد و او در آخرت از زیان كاران است» و نیز با توجه به این كه در قرآن هرگز دین به صورت جمع نیامده است، دین خدا نمی تواند بیشتر از یك دین باشد. چون خدا یكی است و خدای واحد فقط منشاء یك دین برای بندگانش می باشد و شریعت هر پیامبری كه مشتمل بر احكام و دستورات عملی می‌باشد بر طبق همان زمان و شرایط از طرف خدا جعل شده و با آمدن شریعت هر پیامبری، شریعت پیامبر قبلی نسخ گردیده و برداشته شده است.

بنابراین به حكم عقل، دین اسلام با شریعت محمدی ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ كه كامل تر و ماندگارتر و جوابگوی بشر تا پایان تاریخ است، دین نجات بخش و هدایت گر می باشد. و با اثبات حقانیت دین اسلام و جهانی شدن آن، بطلان سایر ادیان روشن می‌گردد، چنانچه از آیات قرآن و روایات اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ استفاده می شود، دین واقعی و حق، دین اسلام است، زیرا این دین، از ادیان گذشته كامل تر و سالم از هرگونه تحریف و دگرگونی است و مردم موظف هستند كه به این دین عمل كنند.

نكته ای كه قابل ذكر است اینست كه هر كدام از ادیان گذشته، در زمان خود به صورت واقعی خودش راه صحیحی برای تكامل بشر و توجه او به خدا بوده و بشر در پرتو این ادیان به سوی تكامل روحی و معنوی پیش رفته است، ولی پس از ابلاغ آیین اسلام ـ كه آیین جهانی و خاتم ادیان است ـ پیمودن راههای دیگر خطاست و غیر این آیین، نمی تواند انسان را به اهداف عالی و كامل كه مناسب حقیقت انسانی و «امت تكامل یافته» است برساند. ولی در عین حال هر كدام از این ادیان در زمان و عصر خود كاملترین دین بودند كه برای هدایت مردم از طرف خداوند آمده است.

و دیگر اینكه با آمدن دین اسلام، شریعت و آیین های گذشته نسخ شده و اعتبارشان را برای امتهای آینده از دست داده اند و معنای ناسخ بودن آیین اسلام نسبت به آیین های دیگر و كامل و جامع بودن آن در برابر آیینهای پیشین، این نیست كه آیینهای پیشین از اصل و ریشه باطل و یا نادرست و یا ناقص و نارسا بوده اند. بلكه هر كدام از اینها در جای خود و عصر خویش كاملاً صحیح و رسا بوده و برای رسانیدن بشر آن عصر به هدفی كه شایستگی آن را داشته است، كافی و رسا بوده اند.(۵)

اما در مورد زیانكار بودن مسیحیان و یهودیان بایدگفت كه مسیحیان و یهودیانی كه در هنگام رسمیت داشتن دین حضرت موسی و حضرت مسیح (ع) از دین آنان پیروی كرده اند از زیان كاران شمرده نمی شوند اما در باره پیروان این ادیان در زمانی كه دین شان رسمی نبوده و منسوخ گردیده از حیث زیانكاربودن و عدم زیانكار بودن به دو گروه تقسیم می شوند:

۱. گروهی كه نسبت به آشنایی و پذیرش دین رسمی و در حال حاضر دین اسلام مقصر نیستند. بلكه درشرایطی قرار دارند كه امكان دسترسی به اینكه بدانند دین واقعی و حق الآن كدام است ندارند و به اصطلاح حجت خدا بر آنان تمام نشده است. این دسته هر چند از بركات دین اسلام بی بهره اند و قضاوت را نسبت به آنان باید به خداوند متعال واگذار كرد كه او چگونه حكم می كند، ولی این اندازه قابل درك است كه خداوند در مورد ایشان عادلانه حكم كرده و آنها را مورد عفو و بخشش خویش قرار خواهد داد.(۶) بنابراین این طایفه از زیان كاران و اهل آتش به شمار نمی‌آیند.

۲. گروهی كه مقصر اند. یعنی می‌دانند كه دین حق، دین اسلام است و به قول معروف حجّت بر آنها تمام شده است و لكن عناد دارند و آن را نمی پذیرند، مسلماً اینها از زیان كارانند و جایگاهشان جهنم است و در آنجا مجازات می شوند چرا كه آنها همچون مسلمانان مكلّف به دستورات اسلام هستند، لكن با خداوند دشمنی می ورزند و خود شان نمی خواهند كه نجات یافته باشند و عذاب جهنم آخرت را در دنیا برای خود پذیرفته اند.

پی نوشتها:

۱. بقره : ۱۶۴.

۲. آل عمران: ۶۴.

۳. آل عمران: ۸۵.

۴. ر.ک: طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، قم، نشر جامعه مدرسین، ج۵، ص۳۵۰ ـ ۳۵۱.

۵. مكارم شیرازی و سبحانی، جعفر، پاسخ به پرسش های مذهبی، قم، مدرسه امام علی بن ابیطالب، ۱۳۸۱ش، ص۱۱۳ـ۱۱۴.

۶. با اقتباس از: مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، قم، انتشارات صدرا، ۱۳۷۴ش، ج۱، ص۲۸۹.

Copyright 1999-2017 All rights are reserved to Aalulbayt Global Information Center